ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه ولی تادهنشو باز میکرد اب میرفت تو دهنشو نمیتونست بگه دست کردم تو اکواریوم درش اوردم . شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو انقد بالا پایین پرید که خسته شدو خوابید دیدم بهترین موقعه تا خوابه دو باره بندازمش تو اب ولی ولی الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکر کنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب .....!
این داستان رفتار ما با بعضی ادمای اطرافمونه
دستشون داریم و دوستمون دارن ولی اونا رو نمیفهمیم
وفقط تو دنیای خودمون بهترین رفتارو با اونا میکنیم......
_زنده یاد خسرو شکیبایی
+
نوشته شده در چهارشنبه 96/3/31 2:38 عصر توسط Nasim vahebi
نظرات ()
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
تو بگو من به تو نزدیک ترم یا تو به من؟
زنده ام بی تو همینقدر که دارم نفسی
از جدایی نتوان گفت به جز اه سخن
بعد از این در دل من شوق رهایی هم نیست
این هم از عاقبت از قفس ازاد شدن
وای بر من که دراین بازی بی سود و زیان
پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهد شکن
باز با گریه به اغوش تو برمیگردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن
تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است
ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن
+
نوشته شده در دوشنبه 96/3/29 11:16 عصر توسط Nasim vahebi
نظرات ()